وقتی نماد تعصب هم بی تعصب می گردد!
به گزارش سیلور 7، این تنفر پراکنی خطرناک است. این رفتارها مثل ویروسی که در آزمایشگاه پرورش داده شده باشد، خارج می گردد و به تمام ابعاد زندگی مان وارد می گردد. شاید درست ترش این باشد که واردشده است.
خبرنگاران؛ احسان محمدی- آرام روی جایگاه نشسته بود و چای می خورد. باحوصله و احترام به احوال پرسی ها جواب می داد. سیمایش هیچ فرقی ننموده بود، جز اینکه برف میان سالی نشسته بود روی شقیقه هایش. هنوز هم آن قدر سرحال به نظر می رسید که می توانست از جام جم به سمت استادیوم آزادی شوت بزند.
محمود فکری که زمان اوج در خط دفاعی استقلال یک ستون تمام عیار بود حالا دل چرکین بود از فضای مجازی و قهرمان ساری هایش و اینکه پیش کسوت در فوتبال ایران معنا ندارد. اینکه حتی وقتی استادیوم آزادی می رود برخی ها جوری با او برخورد می نمایند که انگار هرگز در این فوتبال نبوده است.
این ها حرف های پارسال است. به عنوان کارشناس آمده بود سر برنامه شب های فوتبالی. به او گفتم که در نوجوانی به عنوان یک طرفدار فوتبال هم از شوت هایش می ترسیدم، هم از خطاهایش. خندید. گفت الان همه روی ما خطا می نمایند!
محمود فکری یکی از نمادهای استقلال بعد از انقلاب است. نزدیک به 400 بار برای استقلال بازی نموده است، از رکوردداران کاپیتانی در استقلال و شهرآورد هاست، دو گل در این ملاقات حساس زده و با آبی های پایتخت سه بار لیگ را برده، سه بار جام حذفی را و انبوهی عنوان دیگر دارد. بیش از یک دهه برای استقلال توپ زد و به دلیل سبک بازی جنگنده، سخت گیرانه و تا آخرین نفس لقب با تعصب را هم از طرفداران گرفته بود. او مثل کسی که از خانواده اش دفاع کند، از دروازه استقلال دفاع می کرد.
اما حالا جهان عوض شده. او 50 سال دارد. درخشش در عصر پیشاموبایل بود. عصری که از آن تصاویر و ویدئوهای زیادی نداریم و حالا ستاره های تازه از راه رسیده اند که می توانند با کُری خواندن برای حریف، بغل کردن سگ و گربه، یک دریبل پیروز، یک گل زده و اتفاقاتی دم دستی مثل این به بت تبدیل شوند. در فضای مجازی برایشان چنان هورا می کشند و ویدیوهایشان را با تحسین های اغراق آمیز دست به دست می نمایند که گویی فاتح جام جهانی شده اند!
فکری که حالا سرمربی نساجی قائم شهر است چند روز قبل در برنامه تلویزیونی ورزش تعطیل نیستگفت اگر لیگ تعطیل شود، حق پرسپولیس است که قهرمان شود. همین اظهارنظر باعث شد تا کسانی به صفحه اینستاگرامی او حمله نمایند و با دشنام ها و توهین های بعضاً رکیک او را نواختند و بی تعصب لقب دادند.
فارغ از اینکه حرف فکری درست باشد یا نه، اینکه یک نوجوان که سن او از سال هایی که فکری برای استقلال بازی کرد کمتر است و به خودش اجازه می دهد او را بی تعصب بداند و لابد خودش را نماد تعصب و فحاشی کند دردناک است. فکری البته در واکنش نوشت:آقایون و خانم های استقلالی من در استقلال درس شرافت و مردانگی آموختم اگه فکر می کنید اشتباه بود بگید اشتباه بود اگه استقلال الان با این اختلاف صدر بود به من حق می دادید که نظر دیگه ای بدم. حالا مشکل تون با فحاشی به من حل میشه تا هر چقدر دوست دارید نثارم کنید.
این نوشتار نه در خصوص معین تکلیف جام است و نه در خصوص استقلال و پرسپولیس. در خصوص لگدمال شدن حرمت ها به اسم نقد است. در خصوص رواج دیکتاتوری مجازی، اینکه یا مثل من فکری می کنی یا تو را به لجن می کشم. در خصوص لشکرکشی های مجازی است که اتفاقاً زخم های واقعی به جا می گذارند.
این شیوه خطاست حتی اگر میلیون ها نفر آن را انجام دهند. قرمز و آبی هم ندارد. این بوم رنگ نفرت که پرتاب می کنیم، یک روز، یک وقت و یک جا برمی شود و وسط صورت خودمان می نشیند. فضای فوتبالی که ما سال ها آن را دنبال می کردیم پر از رقابت و کُری خواندن بود اما این همه نفرت نداشت.
برای دوست داشتن فرشاد پیوس، حتماً لازم نبود از محمود فکری متنفر باشیم، برای لذت بردن از بازی فرهاد مجیدی، لازم نبود از علی کریمی متنفر باشیم... این تنفر پراکنی خطرناک است. این رفتارها مثل ویروسی که در آزمایشگاه پرورش داده شده باشد، خارج می شود و به تمام ابعاد زندگی مان وارد می شود. شاید درست ترش این باشد که وارد شده است. کاری که ما می توانیم بکنیم این است که آن را به دیگری منتقل نکنیم. ویروس نفرت از کرونا خطرناک تر است... مرگ اش صدا ندارد.
منبع: عصر ایران