آرزوی محمدعلی کشاورز هنگام برش کیک 90 سالگی ، بالاخره پدرسالار را دیدم
به گزارش سیلور 7، محمدعلی کشاورز در آستانه 90 سالگی از مهم ترین آموزه زندگی اش می گوید.
به گزارش خبرنگاران، 26 فروردین 1309 در محله سیچون اصفهان به جهان آمد. پدر که خان و عظیم و کدخدای محل بود مولود تازه را محمدعلی نامید. به خاطر موقعیت پدر همواره خانه آنها شلوغ از رفت وآمدها برای حل اختلاف بود از اختلاف زن و شوهر تا ارباب و رعیتی.
خاطرات خوشی که محمدعلی کشاورز از نوروز به یاد دارد متعلق به همین ازدحام دید و بازدیدهاست: نوروز همواره برای ما ایرانی ها مهم بود و پر بود از شادی و مهر و محبت. پدرم عظیم منطقه بود و همه اقوام، دوستان و آشنایان به منزل ما می آمدند. در این کنار هم بودن، به ما بچه ها بیشتر از عظیمترها خوش می گذشت.
بر مهر و محبت نوروز آن ایام تأکید دارد؛ روزهایی که بدون بحران شبیه این روزها هم مردم آستین همت بالا می زدند برای یاری به اهل احتیاج: روزهای پایانی هر سال به خواست پدرم هرکس هرچه در توان داشت وسط می گذاشت و حاصل جمع به خانواده های احتیاجمند اهدا می شد. پدرم می گفت نوروز باید برای همه خوشایند و مبارک باشد. تلاشش این بود که این شادی جمعی باشد و خانواده های بیشتری را شاد کند.
با یادی از خاطرات خوش آن روزها و همدلی و کنار هم بودن پلی می زند به شرایط متفاوت نوروز سال جاری:تجربه بسیار عجیبی بود عید سال 99. در طول سال های زندگیم اتفاقات و حوادث گوناگونی از جمله جنگ جهانی دوم را دیده ام اما شبیه این اتفاق (بحران کرونا) را به خاطر ندارم. سال جاری از دیدن یگانه فرزندم که قرار بود عید در کنار هم این ایام را بگذرانیم محروم شدم. این محرومیت برای من خیلی تلخ بود اما امیدوارم همه مردم جهان با کمترین آسیب از این واقعه نجات پیدا نمایند.
در روزهای قرنطینه این روزها، همچون همواره همدم او کتاب است:همه نزدیکان می دانند که از قدیم اهل تماشای تلویزیون نبودم و نیستم. بیشتر وقتم را کتاب می خوانم البته سال جاری برای اولین بار سریال پدرسالار خودم را هم دیدم. چقدر جای همه عزیزانی که در این سریال کنار هم زندگی کردیم و دیگر در میان نیستند خالی است.
مطالعه کتاب را لذت بخش ترین سرگرمی می داند و این روزها کتاب هایی را می خواند که با خاطراتش تنیده اند. یکی از آنها کتاب شعری است که از اولین تجربه بازیگری سینمایی اش به یادگار مانده : سر فراوری شب قوزی فرخ غفاری، فروغ فرخزاد دائم به پشت صحنه فیلم می آمد. با پری صابری ارتباط نزدیکی داشت. در همان ایام نسخه دست نویس اشعارش را به من هدیه داد که بخشی از آن در قالب کتاب مرگ من روزی منتشر شد. اغلب کتاب شعر می خوانم و این کتاب هم یکی از آثاری است که اخیرا مرور نموده ام.
دو کتاب دیگر هم نشان از دوره دانشکده افسری دارد. در روزهایی که تحصیل در دانشکده پزشکی ملی را رها نموده بود چون در کلاس تشریح یک هو پی برده بود که تحمل دیدن مرده را ندارد. بعد از انصراف از تحصیل پزشکی به خدمت سربازی رفته و علاوه بر فرهنگ شریف (نوازنده تار) با احمد محمود آشنا شده بود: کتاب زائری زیر باران و ملاقات از احمد محمود که یاد سال های خدمت دانشکده افسری را زنده می نماید را هم اخیرا دوباره مطالعه نموده ام. کتاب تازه ای هم که این روزها مطالعه می کنم خودآموز دیکتاتورهاست که کتاب خوبی است. زنان در شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق هم پیشنهاد کتابی است که برای زنان کشورم دارم. به همه عزیزانم توصیه می کنم بیشتر کتاب بخوانند و هر چه بیشتر مطالعه نمایند بیشتر به آن وابسته و علاقه مند می شوند.
محمدعلی کشاورز امروز 90 ساله می گردد و آرزویش هنگام برش کیک شروع دهه نهم زندگی، طلب سلامتی و شادی برای تمام مردم ایران است: آرزو می کنم همه مردم ایران دل شان شاد باشد و به خواسته هایشان برسند. بیش از نیم قرن است که همواره مورد لطف و محبت و عظیمواری همین مردم بوده ام، سپاسگزار محبت تک تک آنها هستم. ما بهترین مردم جهان هستیم و در طول تاریخ ثابت نموده ایم که با دانش و پشتکار به هر چیزی که بخواهیم می رسیم. هر چه دارم را در درجه اول از استادان عزیزم می دانم و بعد مردم خوب سرزمینم. تا زنده هستم قدردانشان هستم.
حرف پایانی گپ وگفت کوتاه او با ایران تأکید بر درک اهمیت زندگی است:با ارزش ترین موهبت در زندگی هر فرد فرصت زندگی و البته درست زندگی کردن است. هرگز حتی ثانیه ای از این فرصت برنخواهد گشت و تکرار نخواهد شد. پس قدر زندگی را بیشتر از همواره بدانیم و از زندگی لذت ببریم.
منبع: همشهری آنلاین